تلاشهای ناکام عباس میرزا در دوره دوم جنگهای ایران و روس
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۳۶۳۸۸
گسترش مناسبات سرمایهداری در جهان و در پیوند با آن، رقابت امپراطوری های بزرگ که با رویکردی امپریالیستی و استعمارگونه در پی تسلط بر منابع انرژی و طبیعی سرزمین های دیگر و از جمله ایران بودند، زمینه ساز افزایش سیاست های توسعه طلبانه آنها در سده نوزدهم میلادی شد. استراتژی کانون های قدرت در این زمان بهرهگیری از منابع اقتصادی و انسانی سرزمین های دیگر با ابزار سلطه نظامی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به همین دلیل هم منطقه قفقاز به عنوان مهمترین منطقه مجاور تزارها میبایست با استراتژی مشخصی تحت سلطه قرار می گرفت زیرا این منطقه با توجه به موقعیت خاص جغرافیایی و اقتصادی خود، می توانست عمدهترین تأمین کننده منابع انرژی و مواد اولیه مورد نیاز کارخانجات نوپای روسیه باشد. در نتیجه آتش جنگ بر سر این منطقه میان تزارها با قاجارها شعلهور شد که در نتیجه دوره اول جنگ، عهدنامهای در گلستان از توابع قراباغ در ۱۱ فصل و یک مقدمه نوشته شد(۱) اما این معاهده گلستان چنانکه معلوم شد، تنها پایان نخستین دوره از دوئل ایران و روسیه تزاری بر سر ماوراء قفقاز بود و ۱۳ سال بعد دوباره جنگی میان آنها آغاز شد.
علل شروع دوره دوم جنگ
دوره دوم جنگ میان ایران و روسیه تزاری در روزهای پایانی آبان ۱۲۰۴ خورشیدی با هجوم حسینخان سردار بیگلربیگی ایروان آغاز شد. (۲) این دوره از جنگ به علل مختلفی به وقوع پیوست؛ یکی اینکه دستاندازی روسها به قلمرو ایران از جمله بخشهای ارس، گوگچه، قپان باعث نارضایتی بسیاری از حاکمان سرزمینهای ایرانی که به تصرف روسها درآمده بودند از جمله ابراهیمخان جوانشیر حاکم شوشی شده بود. همچنین معاهده گلستان، بیش از آنکه حاصل شکست نظامی ایران باشد، حاصل ضعف ایران در عرصه دیپلماسی و ناآگاهی از شرایط بینالملل بود که بهواسطه اوزلی وزیر مختار انگلیس به عباسمیرزا و فتحعلی شاه تحمیل شد. بنابراین عباسمیرزا به این معاهده بهمثابه قرار متارکه مینگریست که به وی فرصت لازم را برای مذاکره با روسها بهمنظور بازگرداندن سرزمینها میداد و همچنین این فرصت را مییافت که با بازسازی قوای نظامی خود، دوباره در فکر جنگ باشد. او و مشاورانش تنها با بازگرداندن سرزمینهای ازدسترفته به صلح تن میدادند. (۳) و همچنین از دست رفتن این سرزمینها، موقعیت عباسمیرزا بهعنوان ولیعهد را تا حدی بهخطر انداخته بود به همین دلیل هم به این فکر می کرد تا با بازپسگیری این مناطق بتواند آینده سلطنت خود را تضمین کند.
حکم جهاد علما
برای جلب حمایت معنوی، نظامی و مالی همه مردم ایران از دولت قاجار در جنگ ایران و روسیه تزاری، فتوای روحانیون برای شرعی جلوه دادن نبردها ضروری بود. این فتاوا، برای تغییر نگرش مردم به این نبردها از درگیری میان قاجارها و روسها به جهاد فیسبیلالله و جنگ اسلام و کفر بود. همچنین در صورت صدور فتوای جهاد، دولت قاجار بهتر میتوانست از مردم مالیات بگیرد؛ چون دولت نامشروع حق گردآوری آن را نداشت. پس عباسمیرزا امیدوار بود با بسیج نفرات و امکانات بهکمک علما، بتواند سرزمینهای ازدسترفته بر اساس معاهده گلستان را پس بگیرد. (۴)
با توجه به چنین دیدگاه هایی بود، همه علما بر ضد تزارها فتوا صادر کردند. در همین خصوص سیدمحمد مجاهد پس از دریافت نامههای مردم و مشورت با فتحعلی شاه به همراه تعدادی از روحانیون به تهران رفت(۵) وی نامههایی به روحانیون ایران نوشت و از آنها خواست مردم را به جهاد دعوت کنند. اجتماع بزرگی از روحانیون در تهران تشکیل شد و شاه با لشکریانش به سلطانیه رفت. در همین زمان «منشیکف» فرستاده تزارها هم وارد سلطانیه شد تا در باب شرایط صلح مذاکره کنند.(۶) با اجتماع روحانیون و لشکریان در سلطانیه و صدور فتوای جهاد، فتحعلیشاه به سفیر روسیه که پیشنهاد جدیدی برای واگذاری سرزمینها نداشت، دستور به بازگشت داد و فرمان حمله به روسها را صادر کرد. (۷)
آغاز جنگ با پایان معاهده
عباس میرزا به عنوان ولیعهد و فرمانده سپاه ایران راهی نواحی تصرف شده، شد اما روسها به دلیل اینکه مهیای جنگ نبودند، غافلگیر شدند و سپاهیان ایرانی تمامی ولایات از دست رفته از جمله باکو، دربند، شوشی، داغستان، ایروان و تالش را به تصرف درآوردند. پس از این اقدام سپاه قاجارها، پاسکوویچ سردار تزار که به تازگی از جنگهای روس و عثمانی فارغ شده بود، فرماندهی سپاه روس در قفقاز را عهدهدار شد و یرملوف به خاطر عدم کامیابی در جنگ از طرف تزار روسیه احضار شد. پاسکوویچ درصدد برآمد، تمامی نواحی تصرف شده توسط ایرانیان را بازپس گیرد. به همین دلیل هم نخست قرهباغ و سپس ایروان را تصرف کرد در جبهههای تالش و لنکران قوای ایران را شکست داد و با شتاب خود را به گنجه رساند. (۸)
عباس میرزا هم با ۳۰ هزار سپاهی عازم گنجه شد. در این نبرد که به جنگ گنجه معروف شد، نخست پیروزی با سپاه ایرانیان بود اما به علت خیانت آصفالدوله صدراعظم جدید ایران در اعزام نیرو در سپاه ایران بینظمی به وجود آمد و تلاشهای عباس میرزا هم برای نظم بخشیدن دوباره به امور نتیجه نداد.
اینچنین بود که نیروهای ایرانی ناچار به عقبنشینی شدند و در نتیجه این عمل تلاشهای ایرانیان در کسب فتوحات به خطر افتاد و باعث پیروزی کامل پاسکوویچ و سپاهیانش شد. پس از تصرف گنجه و وارد آمدن تلفات سنگین به سپاه ایران سرانجام معابر ارس به دست روسها افتاد. کشتیهای جنگی روسیه در سواحل روسیه با ترکمانها و ایلات یموت سازش کردند و حتی آنها را به طغیان علیه دولت ایران ترغیب کردند. عباس میرزا هم آخرین نیروهای خود را در سردارآباد متمرکز کرد و با قوای روسیه به نبردی سخت پرداخت اما نرسیدن آذوقه و جیره و مواجب سپاهیان از تهران باعث تضعیف و متزلزل شدن روحیه سربازان ایرانی شد و سردارآباد به تصرف سردار روس درآمد و قوای ایران به کلی از ساحل چپ رود ارس به داخل آذربایجان رانده شدند. پاسکوویچ در تعقیب سپاه وارد آذربایجان شد و پایتخت ایران را مورد تهدید نظامی قرار داد.(۹)
پس از آن عباس میرزا دستههای متفرق سپاه خود را به خوبی سازماندهی کرد و حفاظت از تبریز را به آصفالدوله سپرد اما با خیانت آصفالدوله، تبریز توسط ارتش روسیه تصرف شد. سپاه روسیه بدون مقاومت مردم وارد شهر شده و ذخایر و مهمات دولتی را به تصرف درآوردند. با تصرف تبریز نیروهای ارتش روسیه تا ده خوارقان پیش رفتند. در این هنگام بود که عباس میرزا، فتحعلیخان رشتی را نزد پاسکوویچ فرستاد و از وی تقاضای صلح کرد. جنگ کوتاه دوم از بسیاری جهات چکیده جنگ اول بود، با این اختلاف که این بار روسیه با قاطعیت بیشتری پیروز شد. به همین دلیل هنگامی که نیروهای روسیه به تبریز رسیدند و مانعی بر سر راه تهران نبود، فتحعلی شاه تقاضای صلح کرد و معاهده ترکمانچای به جنگ پایان داد. درباره قفقاز معاهده عمدتاً تکرار مفاد عهدنامه گلستان بود اما فتحعلی شاه مجبور شد، خانات ایروان و نخجوان و منطقه اردوباد را نیز به روس ها واگذار کند(۱۰)
منابع
۱- علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران: مدبر، ۱۳۷۴، ص ۹۲
۲- فرزام اجلالی، بنیان حکومت قاجار، تهران: نی، ۱۳۷۳ص ۲۷
۳- قائممقام فراهانی، ۲۵۳۷، ص۳۷
۴- جعفر آقازاده، «تحلیلی بر نقش روحانیون شیعه در دوره دوم جنگهای ایران و روس، فصلنامه علمی-پژوهشی شیعه شناسی، ص ۹
۵- مستوفی انصاری، ۱۳۴۹، ص۳۷
۶- محمدتقی (لسان اسپک) سپهر. ناسخالتواریخ، دوره کامل تاریخ قاجاریه، ج ۱، به اهتمام و تصحیح کامل و فهارس، جهانگیر قائم مقامی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۳۷، ص۳۶۴-۳۶۵
۷- قاضیها، ۱۳۸۰، ص۱۱-۱۴
۸- علی اصغر شمیم، ص ۱۷۵، ۱۷۶
۹- همان، ۱۸۰
۱۰- تادیوس سویتوخوسکی، آذربایجان و روسیه (۱۹۰۵-۱۹۲۰): شکلگیری هویت ملی در یک جامعه مسلمان، ترجمه: کاظم فیروزمند، تهران: شادگان، ۱۳۸۱، ص۱۸.
برچسبها انگلیس روسیه تبریز آذربایجان ایروان گلستان سلسله قاجار تالش باکو تاریخ ایران دولت ایرانمنبع: ایرنا
کلیدواژه: انگلیس روسیه تبریز آذربایجان ایروان گلستان سلسله قاجار تالش باکو تاریخ ایران دولت ایران انگلیس روسیه تبریز آذربایجان ایروان گلستان سلسله قاجار تالش باکو تاریخ ایران دولت ایران اخبار کنکور همین دلیل دوره دوم جنگ روسیه تزاری ایران و روس سپاه ایران فتحعلی شاه عباس میرزا سرزمین ها روس ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۳۶۳۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شکست تلاش آمریکا برای گسترش نفوذ در آفریقا
افسر اطلاعاتی بازنشسته سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) درخواست اخیر دولتهای چاد و نیجر برای خروج نیروهای عملیات ویژه آمریکایی از خاک این کشورها را یک شکست دیگر برای سیاست گسترش نفوذ آمریکا در قاره آفریقا میداند.
به گزارش مشرق، رسانهها اخیرا گزارش دادند نیروهای عملیات ویژه آمریکایی بعد از آنکه مقامهای چاد حضور نظامیان آمریکایی در این کشور را غیرقانونی خواندند قرار است در روزهای آینده خاک این کشور آفریقایی را ترک کنند. این اتفاق بعد از آن میافتند که سربازان آمریکایی که در نیجر حضور داشتند نیز مجبور به خروج از این کشور شدند.
به نوشته خبرگزاری «اسپوتنیک»، از مجموع ۷۵ نیروی ویژه ارتش آمریکا که در شهر «انجامنا»، پایتخت چاد حضور داشتند، قرار است دهها سرباز پیش از فرا رسیدن موعد انتخابات ریاست جمهوری این کشور در ششم مه، خاک آنجا را ترک کنند.
رهبران چاد در ماه آوریل نامهای را برای وابسته نظامی آمریکا در این کشور فرستاده و به او اطلاع دادند انجامنا به توافقش با واشنگتن که اجازه به حضور این نظامیان در چاد میداد موسوم به توافق وضعیت نیروها پایان میدهد. هنوز تعداد دقیق سربازان آمریکایی حاضر در این کشور آفریقایی مشخص نیست اما مقامهای آمریکایی تاکید میکنند این تعداد بیشتر از ۱۰۰ سرباز نیست. به گزارش مطبوعات آمریکا، پنتاگون همچنان امیدوار به مذاکرات بر سر توافق جدیدی با دولت چاد و بازگرداندن سربازانش به این کشور بعد از انتخابات ششم مه است.
لری جانسون، مامور کهنهکار سابق سازمان سیا معتقد است ارتش آمریکا در صورت خروج از چاد دیگر هرگز به آنجا باز نخواهد گشت.
لری جانسون که مقام وزارت امور خارجه آمریکا نیز بوده در واکنش به برنامه خروج نظامیان آمریکایی از نیجر و چاد گفت: «آسانترین شکلی که میتوان این مساله را بیان کرد این است که این روند دارد شکست میخورد.»
او ادامه داد: «ارتش آمریکا در هر دوی این کشورها پایگاههایی نظامی دارد که برای تعقیب عوامل القاعده و تلاش برای از بین بردن آنها طراحی شدهاند. اما به وضوح دولتهای محلی دارند اجرای این سیاست از سوی آمریکا را رد میکنند. این واقعا یک رسوایی برای آمریکا از این نظر که کلیت نفوذش را از دست میدهد محسوب میشود و من فکر میکنم روسیه قرار است جای آن را بگیرد.»
کشور چاد از ۱۹۰۰ تا ۱۹۶۰ میلادی تحت حاکمیت استعمارگر فرانسویها قرار داشت. بعد از آنکه این کشور آفریقایی استقلال یافت فرانسویها باز هم در چند مقطع در دهههای ۱۹۶۰، ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به بهانه حفاظت از دولتهای حاکم در چاد سربازانشان را به این منطقه اعزام کردند. نیروهای فرانسوی در فاصله سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۴ یک حضور دائم را در چارچوب «عملیات قرقی» در این کشور آفریقایی حفظ کردند. بهانه اجرای این عملیات نیز حفاظت کردن از چاد در مقابل شبهنظامیان و نیروهای لیبیایی اعلام شد. بعد از سال ۲۰۱۴ فرانسه عملیات موسوم به «عملیات برخان» را جایگزین آن کرد. هر چند پاریس این عملیات را یک عملیات ضد تروریسم گسترده در منطقه ساحل در آفریقا خواند اما اکثر دولتهای این منطقه آن را به عنوان تلاشی شکست خورده محکوم کردند.
روزنامه واشنگتن پست در ماه مه ۲۰۱۴ گزارش کرد آمریکا حدود ۸۰ سرباز را عازم چاد کرده تا از عملیات هواپیماهای شناسایی، اطلاعاتی و نظارتی برای ماموریت یافتن گروهی از دختران دانشآموز نیجریهای ربوده شده توسط تروریستها در شمال نیجریه حمایت کنند. کاخ سفید پس از آن اعلام کرده بود این نیروها «تا زمانی که دیگر نیازی به کمک آنها به حلوفصل این پرونده آدمربایی نباشد» در چاد باقی خواهند ماند. پایگاه تامدیسپاچ در سال ۲۰۱۴ گزارش کرد که تحقیقات این پایگاه مشخص کرده آمریکا به شکلی بیسروصدا بعد از آنکه بمبارانهای ناتو، لیبی را به عصر حجر بازگرداند، مناطق نزدیک به آن را بیثبات کرد و باعث جهش خشونت افراطگران و شبهنظامیان شد، حضور نظامی خود در چاد را افزایش داده است.
بعد از شکست عملیات برخان که هدفش قرار بود شکست دادن تروریستها باشد کشورهای مالی، نیجر و بورکینافاسو به شکل پی در پی خواستار خروج سربازان فرانسوی از خاک این کشورها شدند. سربازان فرانسوی در بازه زمانی فوریه ۲۰۲۲ تا مارس ۲۰۲۳ خاک این سه کشور آفریقایی را ترک کردند و در این میان حدود ۱۰۰۰ سرباز فرانسوی به چاد منتقل شدند و تا همین امروز نیز در آنجا باقی ماندهاند.
در این میان واشنگتن پست معتقد است ژنرال محمد ادریس دبی اتنو که از ۲۰۲۱ رهبر چاد بوده به زودی بعد از تکمیل خروج سربازان آمریکایی از خاک کشورش، سربازان فرانسوی را نیز وادار به خروج از چاد میکند. این روزنامه آمریکایی متذکر شد چاد به همراه مالی، نیجر و بورکینافاسو برای حل مسائل اقتصادی و امنیتی خود در حال گرایش به روسیه هستند.
چاد از مدتی پیش مشغول تقویت کردن روابطش با روسیه بوده است. مهمت ادریس دبی اتنو در ماه ژانویه سفری رسمی به روسیه داشت و در ماه ژوئیه گذشته نیز وزیر امور خارجه چاد در اجلاس روسیه-آفریقا در سن پترزبورگ شرکت کرد.
جانسون خاطرنشان کرد: «این روسیه نیست که سابقه به بردگی کشیدن سیاهپوستان آفریقایی را داشته باشد. در درجه دوم نیز روسیه هیچ روابط نزدیکی با امپراتوریهای استعمارگر نداشته است. این فرانسویها، انگلیسیها، آلمانیها، هلندیها و بلژیکیها هستند که سابقه طولانی در به استثمار کشیدن آفریقا و مردم و منابعش داشتهاند. بنابر این من صراحتا فکر میکنم هم روسیه و هم چین به عنوان واسطههایی صادق دستکم خیلی صادقتر از آمریکا، توسط کشورهای منطقه در نظر گرفته میشوند.
این تحلیلگر سابق سازمان سیا نتیجهگیری کرد: «این اتفاقات را میتوانیم بخشی از فروپاشی به اصطلاح نظم بینالمللی قانون محور تحت رهبری آمریکا بخوانیم. تلاشهای آمریکا برای سلطه یافتن بر جهان دارند خنثی میشوند. این تلاشها به نوک قله خود رسیدند و حالا دارند از سراشیبی سقوط میکنند. بنابراین من هم فکر میکنم این یک نشانه دیگر از این است که سیاستهای آمریکا دارند به بیراهه میروند.»