با عباس ميرزا در كافي شاپ ميدان ولي عصر!!
تاریخ انتشار: ۸ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۶۵۶۲۶
تهران، یک عصرشلوغ و دختر و پسر جوانی که به یک کافی شاپ در پس کوچه های میدان ولی عصر آمده اند تا در خلوت، پشت میز چوبی و گردی که قطرش خیلی بیشتر از قطر یک سکۀ پانصد تومانی نیست بنشینند و دور از چشم اغیار با یکدیگر اختلاط کنند.
ظاهرا دهه چهارمی هستند، دخترک بینی سربالای جراحی شده دارد و با پوست سولاریوم دیده، گونه های پر شده با ژل و موهای رنگی زیبا مینماید .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روی میز،گیلاس بلند و پایه دار کافه گلاسه برای زیبای برنزه و فنجان کوچک اسپرسو برای کالج بی جوراب خودنمایی می کنند!
دختر زلف قرمز و صورتی« های لایت» شده اش را روی پیشانی افشان میکند و میگوید: تو این گرما چرا اسپرسو سفارش دادی ؟ اصلا بهتر بود می رفتیم دربند یخ در بهشت می خوردیم !
پسر آرنج تاتو شده اش را روی میز می گذارد و پاسخ می دهد : عه... اگر آشنایی مارو با هم دید چکار کنیم ؟
دخترلبخند می زند و نگین روی دندانش می درخشد. با ناخن های کاشته شدۀ قرمز رنگش، آرام روی میز ضرب میگیرد و زمزمه میکند : بالاخره آخرش چی ؟ نمیخوای بیای خواستگاری!
پسر پاسخ نمی دهد....
فقط موبایلش را از جیب در می آورد و از منوی روی میز عکس می گیرد !
دختر می پرسد راستی اَپ روتوش داری ؟
پسر میگوید: چطور ، می خواهی برای کی عکس بفرستی ؟
دختر پاسخ نمی دهد...
**********************
به احتمال زیاد، آن هنگام که در دوران حکومت صفویه ، پای سفیران و نمایندگان کشورهای غربی به ایران باز شد ، و کم کم سوغات فرنگ هم از راه رسید، پادشاهان صفویه هرگز به کافه گلاسه ویخ در بهشت و دلگیری های عاشقانۀ جوانان کافی شاپ نشین تهران در سال 1396 هجری شمسی فکر نمی کردند!
چرا راه دور برویم ؟ آن هنگام که پس از شکست های ایران از سپاه روس و انعقاد معاهده های تلخ گلستان و ترکمانچای ، عباس میرزا و مشاورانش از خود پرسیدند کجای کار می لنگد ؟ و سپس چارۀ کار را در نو کردن ابزار جنگ و روی آوردن به علوم و فنون فرنگی دانستند و تعدادی دانشجو رهسپار دیار فرنگ شدند و کاغذ اخبار به چاپ رسید ، آیا آن هنگام عباس میرزا می دانست صد و خرده ای سال بعد، اَپ روتوش می تواند درکافی شاپ دنج میدان ولی عصر ، رویاهای دخترانه را برای ازدواج بر باد دهد ؟
امیرکبیر چه ؟ وقتی دارالفنون را تاسیس کرد و این مدرسه با تربیت بیش از هفت هزار تحصیل کردۀ علوم نوین توانست گام موثری در انتقال اندیشۀ مدرن غربی به ایران بردارد، اصلا به ذهنش خطور می کرد که بعدها رابطۀ معکوس بین سولاریوم و ژل هیالورونیک با گزینش چند مرحله ای مادرشوهرهای سنتی چه مصیبت هایی برای دختران جوان به بار می آورد ؟
روشنفکران عصر مشروط چطور ؟ آیا آن ها دوست داشتند ایده ها و احساسات شان را روی آرنج هایشان تاتو کنند !
*************************
ما چگونه هستیم ؟ سنت گراییم ؟ غرب زده ایم ؟ مدرنیم یا بحران هویت داریم ؟ اصلا در چه مرحلۀ جامعه شناختی و تاریخی از تحولات تفکر اجتماعی به سر می بریم ؟
در حالی که گروهی از اندیشمندان ما در بارۀ مرحلۀ پست مدرن صحبت می کنند، بسیاری معتقدند که جامعه ایران هنوز به مرحلۀ مدرنیسم هم پای نگذاشته است و آن چه که از نمودهای ظاهری مدرنیسم در جامعه دیده می شود ، در واقع نقابی است که به ضرورت ، گاه بر چهره زده شده و گاه به کنار می رود.
سر در گمی قشر جوان و نوجوان و نسل سوم و چهارم انقلاب در تشخیص درست از نادرست، اخلاقی از غیر اخلاقی و هنجار از نابهنجار از تبعات زندگی در اجتماعی است که خواسته چون کبک بخرامد، اما راه رفتن معمولی خود را نیز از یاد برده است!
نوع پوشش، ادبیات گفتاری، رفتار اجتماعی و تغییرات زندگی شخصی و خانوادگی مردم ، بیانگر گم شدن آن مقولۀ پیچیده ای است که جامعه شناسان وروانشناسان از آن به « هویت» یاد می کنند.
هویتی که در زمینه های فردی ، اجتماعی و تاریخی دستخوش بحران شده است. به یاد بیاوریم که غلط نویسی خط و زبان فارسی در بین پاره ای از جوانان ما به نوعی ژست روشنفکری تبدیل شده و بسیاری از آنان حتی با تاریخ پنجاه سال اخیر کشورشان آشنایی ندارند.
به یاد بیاوریم جوان امروز که از او انتظار می رود تا با تلفیق صحیح سنت و مدرنیته به افق های جدید از رفتار متعارف و افکار بسامان دست پیدا کند، در این بلبشوی فرهنگی حتی فارسی نوشتن را درست نمیداند و کلمات ساده را اشتباه می نویسد ،بزرگان ادبیات فارسی را نمی شناسد، با تاریخ کشور خود و فراز و نشیب های آن آشنایی ندارد، مصرعی از اشعارفردوسی نخوانده وبا شیخ بهایی و ملاصدرا و ابن سینا هم ملاقاتی نداشته است !
این جوان نمیداند در دوران هشت سالۀ دفاع مقدس، جوانان همسن او در آن زمان چه رشادتها وفداکاری هایی کردند تا استقلال و تمامیت ارضی این سرزمین حفظ شود. نمی داند کشورش از چه میراث فرهنگی غنی و با ارزشی برخوردار است و حتی نمی داند کتاب کیمیاگر پائولو کوئیلوی برزیلی که در ایران و همۀ دنیا بارها تجدید چاپ شده ، بازنویسی روایتی از مولوی است.
اما همین جوان ، کودکی اش را با دیدن انیمیشن های آمریکایی و اروپایی و بازی های گیم نتی که در آن طرف آب طراحی و اجرا شده، سپری کرده است و با فیلم های هالیوودی که قبل از اکران در کشور مبدا، در ایران به بازار عرضه شده، الگوهای رفتار به ظاهر مدرن را آموخته است.
ظاهرا مردم تکلیف شان را با خود و با جامعه نمی دانند ، مردمی که از یک طرف ماهیتا و اصالتا به ارزش ها و هنجارهای سنتی و دینی اعتقاد درونی دارند و از طرف دیگر میخواهند در بیرون ، مدرن جلوه کنند و همین نکته، سامان فکری و رفتاری آنان را به هم می ریزد.
کشوری که همواره نخبگانش را به ماندن در سرزمین مادری و خدمت به وطن تشویق می کند و تحصیل در دانشگاه های داخلی را افتخار می داند، اما ضمنا برای ایرانیانی که درآن طرف آب درس خوانده اند، امتیازات بسیار ویژه تری قائل می شود !
شهروندانی که از روشنفکر و تحصیل کرده و مسئول تا افرادی عادی، هیچ یک تحمل انتقاد را ندارند و اعتراف به شکست یا عذر خواهی پس از خطا را کوچک شدن می پندارند. اما همیشه خصلت انتقاد پذیری غربی ها را از عوامل موفقیت آن ها می دانند !
بیندیشیم به جامعه ای که به تدریج از پدیدۀ ازدواج سفید رونمایی می کند، اما تحت تاثیر فشار خانواده ها و حتی تمایلات مردی که در این رابطه شریک است، این ارتباط معمولا به ازدواج دائم شرعی نمی انجامد و زن به لحاظ عاطفی و حیثیتی مغبون میشود.
به اجتماعی که به حجاب و وقار زن معتقد است، اما رکورددار مصرف لوازم آرایش در خاورمیانه می شود . به شهروندانی که در پی کسب بیشترآزادی های فردی و اجتماعی هستند ، اما در عین حال تمایل شدیدی برای وارد شدن به حریم شخصی یکدیگر دارند. به والدین تحصیل کرده ای که به استقلال فرزندان معتقدند، اما با حمایت های افراطی از فرزند، قدرت تصمیم گیری و تفکر را از او سلب می کنند.
صاحب نظران از مدرنیتۀ ناقص سخن گفته اند و اینکه کشورهای مسلمان خاور میانه نمی توانند با معیارهای کشورهای غربی ، به مرحلۀ مدرنیسم دست یابند. آنان معتقدند پیش شرط های لازم فرهنگی و اجتماعی و سیاسی برای تحقق مدرنیته در این کشورها موجود نیست و ایران را نیز جزء کشورهایی می دانند که در نیمه راه فرایند مدرنیته مانده و تنها نقاب مدرنیسم را به چهره زده است.
در رویکردی دیگر از بومی سازی مدرنیته سخن به میان آمده است . در این دیدگاه مدرن شدن می تواند با نوعی هماهنگی تازه و مستمر با سنت همراه باشد. در فرآیند این هماهنگ شدن، سنت به روز و کارآمد شده و مانع وجود یک گسست تاریخی می شود.
طرفداران بومی سازی مدرنیته معتقدند که اروپایی ها نیز هرگز همه سنت های خود را انکار نکردند، بلکه خیلی اوقات سنت قدیمی در قالب جدید قرار گرفته و در واقع جریان نوزایی سنت ها به وجود آمده است.
این رویکرد بر آن است که چون شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها متفاوت است، جریان مدرنیته که برآیند این شرایط بوده و وابستگی تام و تمامی به آن ها دارد، در هر کشور می تواند به شکل خاصی ظهور کند و در همبستگی و همراهی با سنت های به روز شده ، در هنجارها و ارزشهای رفتاری و اجتماعی و اخلاقی ، نظمی پویا به وجود آورد.
به هر حال فعلا ما هستیم و سردر گمی در رفتارهای فردی و اجتماعی، ما هستیم و هویتی که تعریف نمی شود و نظام اخلاقی و ارزشی که سامان نمی گیرد. ما هستیم و احساس افسردگی عمومی ناشی از بریدن تدریجی از ریشه ها و وصل نشدن به ریسمان محکمی که از حس تعلیق و بین آسمان و زمین ماندن مصونمان بدارد!
در انتها برای وارد شدن به مبحث شیرین مقصریابی که در عرف ما معمولا شامل حال فرد غایب و خارج از دسترس می شود ، کمی دور و بر را می پاییم و با کمک تخیل به ادوار قدیمه باز می گردیم و متوجه می شویم که همانا مقصر اصلی مشکلات امروز ما کسی نیست به جز شاهزاده عباس میرزا !
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۶۵۶۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعیین تکلیف حسین شریعتمداری برای شورای نگهبان : لایحه عفاف و حجاب را کنار بگذارید، همین «طرح نور» کافی است / نگرانم این لایحه مثل برجام شود
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشتی نوشت: لایحه حجاب و عفاف همچنان محل بحث و نقد محافل سیاسی-رسانه ای است. مروری بر متن لایحه عفاف و مسیری که تاکنون طی کرده است، این نگرانی جدی را پیش میکشد که مبادا همانگونه که برجام به جای لغو تحریمها، تعداد آنها را دو برابر کرد، لایحه عفاف و حجاب نیز به جای پیشگیری از ناهنجاری کشف حجاب، گسترش این پدیده پلشت را به دنبال داشته باشد! در ادامه بخش هایی از یادداشت او در کیهان را بخوانید؛ *علیرغم برخی تغییرات، موارد سؤالبرانگیز کماکان و یا کم و بیش در متن لایحه دیده میشود که میتواند کارآمدی آن را با تردیدهای جدی روبهرو کند. *اولین پرسش که اساسیترین نیز هست، این که لایحه یاد شده بر اساس کدام نیاز و برپایه کدام ضرورت تهیه شده است؟! الف: اگر پاسخ آن است که برای مقابله با کشف حجاب و حفظ عفت عمومی نیاز به قانون داشتهایم که باید گفت این پاسخ قابل قبول نیست! چرا که موضوع و متن مواد ۶۳۸ و ۶۳۹ از قانون مجازات اسلامی و قانون موسوم به البسه (مصوب ۲۸ اسفند ۱۳۶۵) به وضوح در این خصوص بوده و هست. بنابراین فقدان قانون نمیتواند انگیزه قابل پذیرشی برای تهیه لایحه مورد اشاره باشد. ب: ممکن است گفته شود که قوانین موجود کافی نبوده و نیاز به اصلاح داشته است! در این صورت میتوانستند با ارائه ماده واحده، مفاد قانون قبلی را اصلاح کنند! ج: بر فرض که تهیه و تدوین قانون تازهای برای حجاب ضرورت داشته است! سؤال این است چرا مادام که قانون جدید به تصویب نرسیده است، این پدیده خسارتآفرین به حال خود رها شده و برای پیشگیری از آن به قوانین موجود عمل نشده است؟ این «ترک فعل» که مصداق روشن عمل مجرمانه است با کدام توضیح قابل قبولی صورت گرفته است؟! * حضرت آقا در دیدار رمضانی مسئولان نظام به همین نکته اشاره کرده و میفرمایند: «یک مطلب دیگری را من میخواهم مطرح کنم و آن چالش تحمیلی مسئله «حجاب» در کشور است. مسئله حجاب تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده، این را تحمیل کردند. کسانی نشستند نقشه کشیدند، برنامهریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشور ما، در حالی که چنین مسئلهای در کشور وجود نداشت، مردم با شکلهای مختلف داشتند زندگی میکردند». آیا پیش کشیدن لایحه حجاب و عفاف بیآن که ضرورتی داشته باشد، بخشی از پازل دشمن و کمک به این «چالش تحمیلی» نبوده است؟! آیا موارد یاد شده شکبرانگیز نیست؟! و انگیزه تدوین و تهیه لایحه موسوم به حجاب و عفاف را با تردیدهای جدی روبهرو نمیکند؟! و آیا اقدام به تهیه این لایحه همان «چالش حجاب» نیست که در غفلت و سادهاندیشی مسئولان، به نظام و تودههای عظیم مردم متدین و پاکباخته کشورمان تحمیل شده است؟! *چرا از هنگام تهیه لایحه عفاف تاکنون، ناهنجاری کشف حجاب گستردهتر شده است؟! چرا برخلاف تاکید رئیس قوه قضائیه و رئیسجمهور بر اجرای قوانین موجود، از اجرای آن خودداری شده است؟! چرا لایحهای با ۹ ماده از سوی قوه قضائیه و افزایش آن به ۱۵ ماده توسط قوه مجریه وقتی به مجلس میرود به ۷۱ ماده و در حجم انبوه ۳۲۴۲۱ کلمه تبدیل میشود و نزدیک به یک سال در کوچه پس کوچههای مجلس معطل میماند؟! * اقدام اخیر نیروی انتظامی در قالب «طرح نور» نه فقط تاکنون طرح موفقی بوده است بلکه با جرأت میتوان گفت که تنها طرح و اقدام موفق و کارساز طی یکسال اخیر است. در این خصوص گفتنی است که اولاً؛ این طرح، کمترین ربطی به لایحه عفاف و حجاب ندارد بلکه اجرای قوانین موجود است که طی یک سال گذشته در حرکتی مشکوک، متوقف مانده بود .در صورتی که لایحه عفاف و حجاب بهگونهای که در مجلس تهیه شده است به تصویب شورای نگهبان برسد، از ادامه اجرای طرح نور نیز جلوگیری خواهد شد و امید تازهای که با اجرای این طرح در افق پیشروی ملت پدید آمده است هم بر باد خواهد رفت! * در ماده ۴۹ لایحه عفاف و حجاب آمده است «هر زنی در انظار عمومی، معابر یا اماکن عمومی که نوعاً در منظر نامحرم است، اعم از فضای حقیقی یا مجازی کشف حجاب کند، به نحوی که چادر یا مقنعه یا روسری یا شال و امثال آنها بر سر نداشته باشد، در مرحله اول از طریق سامانههای هوشمند فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا) با تطبیق با سایر بانکهای اطلاعاتی اطمینانآور احراز هویت قطعی مرتکب، معادل یک دوم حداکثر جزای نقدی درجه هشت جریمه ولیکن اخذ جریمه مذکور به مدت ۳ سال معلق میشود و با استفاده از سامانههای هوشمند یا پیامک یا پست، به وی اعلام میشود. در صورت تکرار در مدت تعلیق جریمه (مرتبه دوم) علاوهبر اخذ جریمه مرتبه اول، معادل حداکثر جزای نقدی درجه هشت جریمه و از طرق مذکور به وی اعلام میشود، در مرتبه سوم توسط مرجع قضائی به جزای نقدی درجه شش و در مراتب بعدی به جزای نقدی درجه پنج محکوم میشود. در صورت تکرار بیش از چهار بار، مرتکب به مجازات تکرار جرم موضوع ماده ۳۷ این قانون، غیر از حبس محکوم میگردد»! یک بار دیگر متن این ماده را بخوانید! پلیس از برخورد قانونی با کشف حجاب که «جرممشهود» است و باید بلافاصله از آن جلوگیری کند، منع شده است! و به جای آن باید پس از مشاهده کشف حجاب از کشفحجابکننده عکس بگیرد و خانم کشفحجابکننده را از طریق سامانهها شناسائی کند و سپس به او پیامک بزند و در نهایت خانم کشف حجابکننده به جریمه نقدی محکوم خواهد شد و مطابق این ماده «اخذ جریمه مذکور به مدت ۳ سال معلق میشود»! و... یعنی پول بده و کشف حجاب کن! و تازه این جریمه هم ۳ سال به حالت تعلیق خواهد بود! آیا قرار است اینگونه با پدیده خانمانبرانداز کشف حجاب مقابله شود؟! اگر لایحه یاد شده با همین فحوا تصویب شود، اولاً؛ دست دشمنان و عوامل مزدور آنها را برای گسترش کشف حجاب باز میگذارد. ثانیاً؛ زنان و دختران فریبخورده و بیخبر از پشت صحنه این پدیده پلشت را در طرح فریب دشمنان به حال خود رها میکند و در نهایت زمینه را (به قول حضرت آقا) برای گامهای خسارتبار بعدی فراهم میآورد. * از شورای محترم نگهبان انتظار میرود که تمامی مفاد لایحه عفاف و حجاب را با دقتنظر بررسی کند و همانگونه که روش پسندیده این شورا بوده و هست اجازه ندهد کمترین تخلفی از مبانی شرعی، اصول قانون اساسی و سیاستهای کلی نظام در طرح یاد شده جای داشته باشد... اگرچه با توجه به شرحی که درباره تهیه این لایحه ارائه شد، بهتر آن است که طرح یاد شده از اساس کنار گذارده شود. کانال عصر ایران در تلگرام